تماس با ما
آسیا
تایلند
بانکوک
پاتایا
ترکیه
مارماریس
استانبول
آنتالیا
مالزی
کوالالامپور
ژاپن
هیروشیما
کیوتو
توکیو
امارات
دوبی
سنگاپور
ماکائو
هنگ کنگ
هنگ کنگ
اروپا
سوئیس
ژنو
زوریخ
اسپانیا
بارسلونا
لاس پالماس
مادرید
جزیره تنریف
روسیه
سن پترزبورگ
مسکو
ایتالیا
جزیره کاپری
فلورانس
ناپولی
پیزا
ونیز
رم
اوکراین
کیف
آلمان
مونیخ
کلن
برلین
دورتموند
فرانسه
کن
نیس
پاریس
واتیکان
موناکو
هلند
آمستردام
دهکده گیتورن
رتردام
آمریکا
برزیل
ایگواسو
ریو دو ژانیرو
ایالات متحده آمریکا
بورلی هیلز
لاس وگاس
هاوایی
لس آنجلس
نیویورک
فیلادلفیا
سن دیگو
سن فرانسیسکو
اورنج کانتی
واشنگتن
سن خوزه و سلیکون ولی
دیزنی لند (کالیفرنیا)
اقیانوسیه
استرالیا
بریزبن
گلدن کست
ملبورن
سیدنی
صفحه اصلی
آمریکا
ایالات متحده آمریکا
نیویورک
نیویورک
نیویورک ابر شهری با 13 میلیون جمعیّت که نام اون ، برج های سر به فلک کشیده ، تاکسی های زرد رنگ ، قیل و قال های بورس وال استریت و نهایتاً حادثه یازده سپتامبر رو در ذهنها زنده می کنه ، اوّلین شهر کشور آمریکا بود که واردش شدم.
در مسیر فرودگاه جان اف کندی تا هتلم که در نزدیکی میدان تایمز و در منطقه منهتن قرار داشت ، اوّلین جائی که نظرم رو به خودش جلب کرد ، مرکز اسلامی و کلینیک آیت الله العظمی خوئی بود. از راننده تاکسی که اصلیّتی پاکستانی داشت و سالهای زیادی بود که در نیویورک زندگی می کرد ، در مورد این مرکز سوال کردم که در پاسخ گفت که این مرکز متعلّق به شیعیانه .
در ادامه مسیر ، از رضایتش نسبت به شغلش سوال کردم که جواب داد که تاکسی متعلّق به شرکتی خصوصیه و او باید هفته ای 800 دلار به این شرکت بپردازه. هزینه بنزین به عهده راننده ولی هزینه تعمیرات و استهلاک اتومبیل به عهده همون شرکته ولی در نهایت از کارش ابراز رضایت کرد .
ترافیک نیویورک بسیار سنگینه و با توجّه به فاصله زیاد فرودگاه تا منطقه منهتن ، یک ساعت و نیم طول کشید تا به هتل برسم .
خیابانهای نیویورک در مقابل وجود این همه اتومبیلی که توی این شهر رفت و آمد می کنن ، عریض نیستن و با اینکه در اروپا بندرت صدای بوق ماشین ها رو می شه شنید ، در نیویورک در تمام ساعات شبانه روز صدای بوق ماشین ها شنیده می شه و از طرف دیگه به علّت اینکه ماشین های پلیس، آتش نشانی و آمبولانس در ترافیک و پشت چراغ قرمز گیر می کنن ، در طول شبانه روز صدای آژیر اونها هم بگوش می رسه .
کلاً خیابانهای نیویورک و دیگر شهرهای آمریکا این شکلی اند که هر 100 متر ، یه چراغ راهنمائی قرار داره تا با قرمز شدن اون ، پیاده ها بتونن از روی خط عابر پیاده و از عرض خیابون عبور کرده و به سمت دیگر اون برن که این کار ، رانندگی رو برای کسانی که کم حوصله هستن ، مشکل و خسته کننده می کنه .
سیستم مترو در نیویورک تقریباً بخوبی و در همه جای شهر پراکنده شده و مردم این شهر گران که متوسّط قیمت خونه ، هتل و غذا در اون از تمامی شهرهای آمریکا بیشتره ، می تونن بوسیله اون خودشون رو به مقصدی که در نظر دارن ، برسونن .
بیست درصد از جمعیّت نیویورک رو سیاه ها تشکیل می دن. عده ای از سیاه ها که تحصیل کرده و یا کارمند شرکتها و سازمانها هستن ، مشکلی ندارن و عموماً آدم های مثبت و محترمی هستن ولی اون عده که بیکارن و بابت بیکاری و فقر خودشون از دولت پول ماهیانه می گیرن ، در محلات فقیرنشین و خلاف پرور نیویورک زندگی می کنن و دست به فروش مواد مخدّر یا جنایت می زنن .
در نیویورک ، پلیس رو همه جا و فاصله به فاصله میشه مشاهده کرد و این چیزیه که در شهرهای دیگر آمریکا خیلی کمتر دیده می شه. هر وقت هم که پلیس در محلات خلاف با سیاه ها درگیر می شه ، سیاه ها این رو بهانه و اقدام به راهپیمائی می کنن تا فشار رو از روی خودشون بردارن .
البته گاهی پلیس هم زیاده روی می کنه و عکس العمل های خشن از خودش بروز می ده ولی عموم این برخوردها در محلات خلاف ، در مقابل مقاومت یا فرار از دستور ایست پلیس و یا داخل زندان انجام می شه .
اقامت من در نیویورک همزمان بود با اعتراض سیاه ها به پلیس که اینطور که من در دسامبر 2014 شاهد قضیّه بودم و از ساکنان این شهر سوال کردم ، تعداد معترضین چیزی حدود 300 تا 500 نفر بوده که به جهت پوشش شبکه های متعدّد تلویزیونی آمریکا از اعتراضات ، در ذهن برخی مردم کشورهای دیگه اینگونه بنظر می اومد که چند صد هزار نفر بابت اعتراض به خیابونها اومدن که در واقع چنین چیزی نبود .
به یاد دارم که روزی ساعت 6 صبح و در رستوران مقابل هتل خودم در حال خوردن صبحانه بودم و با اینکه این رستوران در منطقه منهتن شهر نیویورک (توریستی ترین منطقه این شهر) فقط یک چهارراه با میدان تایمز فاصله داشت ، در اولین ساعت صبح ، دو تا گدای سیاه پوست با فاصله چند دقیقه از هم وارد رستوران شده ، روی میزها اومده و از مشتریها درخواست پول کردن .
شهر نیویورک به 5 منطقه بروکلین ، کوئینز ، برونکس ، جزیره استاتِن (Staten Island) و منهتن تقسیم می شه که منطقه دیدنی این شهر که گران قیمت ترین منطقه اون هم هست ، منهتنه .
میدان تایمز که زمانی محلّ دفتر روزنامه نیویورک تایمز بوده و نام خودش رو هم از اون گرفته ، با تلویزیونهای تبلیغاتی بزرگی که در اونجا قرار دارن ، از اوّلین مراکزی هست که توریستها از اون دیدن می کنن .
راکفلر سنتر (Rockefeller Center) که ساختمان های ساخته شده توسّط خانواده ثروتمند راکفلر از جمله ساختمان Radio City در اونجا قرار داره و پیست اسکیت روبازی هم در فضای کنار این برج ها قرار گرفته ، در خیابان ششم منهتن واقع شده و فروشگاه های برندهای معروف دنیا هم عموماً در خیابان پنجم منهتن دیده می شن .
Central Park ، موزه معروف متروپُلیتَن (که مثل موزه لوور دارای بخشی بنام ایران یا پرشیا هست)، مجسمه آزادی ، موزه مادام توسو و برج بلند Empire State که تا قبل از ساخت برج های دوقلوی تجاری ، برای سالیان سال ، بلندترین برج نیویورک بوده ، از دیدنیهای دیگر این شهر هستن .
Empire State همون بُرجی هست که در عکس های قدیمی و سیاه و سفید نیویورک ، تعدادی کارگر رو نشون می ده که روی تیر آهنی در ارتفاع بسیار بالائی نسبت به زمین در کنار همدیگه نشستن که این عکس جالب در هنگام ساخت این بُرج گرفته شده .
توریستها می تونن با خرید بلیط به طبقه فوقانی این برج برن و شهر نیویورک رو از بام اون به تماشا بشینن. عکس های شخصیّت های معروف سیاسی دنیا و سلبریتی هائی که در بالاترین نقطه برج امپایر استیت ، عکس یادگاری گرفتن ، در یکی از راهروهای بُرج و بر روی دیوار نقش بسته . جالب اینجاست که یک روز قبل از حضور من بر فراز بُرج امپایر استیت ، پرنس ویلیام (نوّه ملکه بریتانیا) در اونجا حضور داشت و نیویورک رو از بام اون تماشا کرد .
از دیدنیهای دیگر نیویورک ، یادمان یازده سپتامبره که در محلّ وقوع این حادثه ساخته شده . به محض ورود ، نمادی سنگی از تلاش آتش نشانهای نیویورکی برای اطفای آتش این حادثه بر روی دیوار نقش بسته و در کنار اون نوشته شده که 343 نفر آتش نشان در روز یازده سپتامبر سال 2001 و در حین کوشش برای نجات مردم و خاموش کردن حریق ، جان خودشون رو از دست دادن .
یکی از دو تا برجی که در یازده سپتامبر فروریخته بودن ، دوباره ساخته شده که در حال حاضر بلندترین ساختمان نیویورکه ولی بر روی قاعده بُرج دوّم ، استخر بزرگی احداث شده که آب از گوشه گوشه اون به وسط این استخر سرازیر و به داخل دایره ای که در کف اون قرار داره ،وارد می شه. اسامی کشته شدگان یازده سپتامبر بر روی سنگ های دور تا دور این استخر نوشته شده و مردم در اطراف اون وامی ایستن و در حالی که لحظات حادثه رو در ذهن خودشون تصوّر می کنن ، برای دقایقی به استخر و برجهای اطراف خیره می شن .
در حالی که در حال تماشای اینجا هستم ، از آقای بیل (پیرمرد 80 ساله ساکن نیویورک) سوال می کنم که آیا روز یازده سپتامبر رو به یاد می یاره؟
سرش رو به نشان آره تکون می ده و سه بار پشت سر هم می گه خیلی بد بود. خیلی بد ، خیلی بد (Awful)
در حالی که از چهره ش پیداست که در حال بیاد آوری لحظه به لحظه اون روزه ، برام تعریف میکنه که ساعت 9 صبح بود و اون در حال تماشای فیلمی از یکی از کانال های تلویزیون .
به یکباره برنامه قطع می شه و در حالی که تلویزیون تصاویری رو از بلند شدن دود از ساختمان یکی از برج ها نشون می ده ، اعلام میشه که هلیکوپتری به یکی از دو برج دوقلو برخورد کرده .
لحظاتی نمی گذره تا اینکه هواپیمائی به برج دوّم برخورد می کنه و بعد از گذشت زمانی و در حالی که مردم بهت زده چشم به تصاویر زنده تلویزیونی دوختن ، هر دو تا بُرج یکباره فرو می ریزن و در اون لحظه بود که آقای بیل با خودش فکر می کنه که دیگه آخرالزّمان شده و دنیا در حال کن فیکون شدن و نابودیه .
ازش می پرسم آیا قبلاً داخل این دوتا برج رو هم دیده بود؟ پاسخ می ده که بارها به داخل این دو برج رفته و از مراکز خرید داخل اونها خرید کرده و بعضی از کارمندهایی رو که در اونجا کار می کردن و در روز یازده سپتامبر جان خودشون رو از دست دادن ، می شناخته .
مجسمه آزادی در جزیره ای بنام Liberty Island یا Ellis Island قرار داره که با خرید بلیط و سوار شدن به کشتی Ferry ، در عرض حدود 10 دقیقه به این جزیره کوچیک می رسین و اگه وقت یاری کنه ، می تونید به بالای مجسمه هم برید و منطقه منهتن و شهر نیوجرسی که در مقابل اون و در طرف دیگر رود هادسون قرار داره رو نظاره گر باشید. زمان حضور من در این جزیره ، هوا به حدّی سرد بود که لبهام از سرما تَرَک خورده بودن لذا بعد از گرفتن عکس و فیلم ، سریعاً این جزیره کوچیک رو به مقصد منهتن ترک کردم .
منطقه معروف دیگه ای در نیویورک وجود داشته که منطقه سیاه پوست نشین و پُر جُرم و جنایت هارلم بوده . از مردم نیویورک در مورد این منطقه هم سوال کردم که اظهار داشتن که این منطقه دیگه به شکل سابق که به اون معروف بوده ، نیست و در حال حاضر به منطقه ای تجاری با آپارتمانهای گرون قیمت تبدیل شده .
خیابان معروف وال استریت برعکس تصوّر قبلی من ، عرض کمی داره و اون هم در منطقه منهتن واقع شده. در قسمتی از این خیابون ، مجسمه جُرج واشینگتن قرار گرفته و در مقابلش بورس معاملات نیویورک واقع شده . بورسی که همه رو به یاد تصاویر تلویزیونی فریادها و اشارات کارکنان بورس در هنگام بالا و پائین رفتن شاخص های بورس می ندازه.
بسیاری از بانکها و موسّسات مالی آمریکا ، دفاتر مرکزی خودشون رو در این خیابان تاسیس کردن و همین امر باعث شده که نیویورک مرکز مالی ایالات متّحده و یکی از بزرگترین مراکز مالی و بانکی دنیا بشه .
هزینه زندگی در نیویورک بسیار سنگینه بطوریکه هزینه کرایه یه آپارتمان قدیمی در محله خلاف و سیاه پوست نشینی در منطقه کوئینز حداقل 500 دلار و آپارتمانی که در یک کیلومتری این منطقه واقع شده ، اجاره ای معادل 2000 دلار در ماه داره .
از دیدنیهای دیگر شهر نیویورک ، رزرو اینترنتی و بازدید از مقرّ سازمان ملل متّحد هست. بعد از بازدید از مقرّ سازمان ملل در ژنو که در تابستان 2013 انجام گرفت ، این دوّمین ساختمان سازمان ملله که از اون دیدن می کنم. وقتی داخل عمارت سازمان ملل شده و برگه رزرو خودم رو نشون دادم ، به من اعلام کردن که گروه هائی که دارای راهنمای انگلیسی زبان هستن، تکمیل بوده و می تونم با گروه فرانسه زبان وارد اونجا بشم .
من هم بناچار قبول کردم. خانمی میانسال با لباس رسمی سازمان ملل و در حالی که کارت شناسائی ای به سینه داشت وارد شده و به زبان فرانسه به گروه سلام کرده و خوش آمد گفت. من هم جوابش رو با بونژوق می دم . در اوّلین راهرو سازمان ملل، سوالی رو از تک تک گروه به فرانسوی می پرسه و وقتی نوبت به من می رسه ، به انگلیسی و ضمن عذرخواهی از بقیه گروه ، می گم که متاسّفانه زبان فرانسه نمی دونم و به علّت تکمیل گروه انگلیسی زبان ، به گروه فرانسه زبان ملحق شدم .
ایشون هم من رو به قسمت دیگر راهرو بردن و به راهنمای انگلیسی زبان که پسر جوان خوش تیپی ، با کت و شلوار سرمه ای و کراوات آبی بود ، معرّفی کردن .
در این گروه تعدادی دانش آموز و دانشجوی بریتانیائی حضور داشتن که به توضیحات راهنما گوش می دادن و خیلی بندرت ازش سوال می کردن. به همراه گروه ، از سالن Economic Council یا مجمع شورای اقتصادی سازمان ملل و همچنین Security Counci (شورای امنیت سازمان ملل) دیدن کردم ولی سالن مجمع عمومی سازمان ملل که محلّ سخنرانی سالانه روسای کشورهاست رو به بازدید کننده ها نشون نمی دن .
بودن در شورای امنیّت سازمان ملل که محلّ تصمیم گیریهای مهم و صدور قطعنامه های این سازمان در مورد جنگ ها و تحریمهاست ، برام جالبه . هنگامی که وارد شورای امنیّت شدم ، جلسه این شورا دقایقی پیش تموم شده بود و تعدادی از اعضاء در حال جمع کردن کاغذهای خودشون و بیرون رفتن از سالن بودن .
در داخل ساختمان سازمان ملل متّحد ، عکس های رئیس کنونی و روسای سابق این سازمان که بر روی فرشی دیوارکوب بافته شده ، در بدو ورود و در راهروی سازمان بر روی دیوار نصب گردیده .
مورد جالب دیگه هم اینکه هنرمندی ، اسلحه کلاشنیکُف یا یه قول خودمان کلاشینکوف که مرگبارترین اسلحه سبک در تاریخ بشریّت بوده رو از کمر به دو نیم کرده و قسمت جلوئی اون که لوله تفنگ بوده رو تبدیل به سه تار کرده و قسمت انتهائی هم که قنداق تفنگ بوده رو هم دست نزده و تبدیل به اسلحه ای شده که جلوش سه تار و انتهاش قنداق تفنگه و این ابداع جالب خودش رو به سازمان ملل متّحد تقدیم کرده .
در قسمت دیگه ای از بازدید ، راهنما در مورد ارسال کمک های غذائی سازمان ملل برای برخی از مناطق آفریقا و تغذیه رایگان در بعضی از مدارس کشورهای آفریقائی توضیحاتی می ده .
در پایان بازدید ، از راهنمای انگلیسی زبان ، ملیّتش رو سوال می کنم که در جواب می گه که فرانسویه . ازش می پرسم که شنیدم که در داخل سازمان ملل و یا بر روی سر در سالن مجمع عمومی اون ، شعری از سعدی (شاعر ایرانی) نقش بسته که بنی آدم اعضای یکدیگرند. آیا ایشون چنین چیزی رو دیده؟
در پاسخ می گه چنین چیزی رو ندیده و حتّی تاکنون در مورد اون هم چیزی نشنیده .
در بازگشت به هتل به اینترنت مراجعه می کنم تا در مورد وجود این شعر در سازمان ملل جستجوئی داشته باشم . به مطلبی برمی خورم که آقای دکتر ظریف (وزیر خارجه ایران) که سالها کارشناس و سفیر ایران در سازمان ملل بوده هم اظهار داشته که در تمام مدّت خدمتش در این سازمان ، نتونسته به هیچ شواهدی مبنی بر وجود شعر سعدی در سازمان ملل دست پیدا کنه .
بعد از هشت روز اقامت در نیویورک ، این شهر Cosmopolitan و Metropolitan رو ترک می کنم تا فیلادلفیا و واشینگتن رو در شرق آمریکا ببینم و بعدش به غرب ایالات متّحده برم .
دسامبر 2014
استفاده از تصاویر این سایت با ذکر منبع بلامانع است
Powered By :
Mahyanet.com
Copyright © 2014 marcopolotrips.com All rights reserved
[ بازدید امروز ] :
13
[ بازدید دیروز ] :
0
[ بازدید کل ] :
30990